بلاهایی که شبکه های اجتماعی بر سر مغز می آورند

۱۳۹۴ سه شنبه ۸ ارديبهشت 20:34 | hamed.zakeri7

نظرات : 0

آیامی دانید شبکه های اجتماعی چه بلایی بر سر مغز شما می آورد؟ نیمی از مردم جهان به صورت مستمر در اینترنت حضور دارند و پایان سال 2014 میلادی گفته شد که دوسوم جهانیان عضو شبکه های اجتماعی هستند. حضور در شبکه اجتماعی وس ر زدن به صفحات مختلف آن مانند خوردن غذا برای مردم عادی شده است. اما تاکنون فکر کرده اید که این پلتفرم های عمومی تا چه اندازه می توانند روی ما تاثیر بگذارند؟   انسان های امروزی را در حالی مشاهده می کنیم که هنگام قدم زدن، حضور در کنار اعضای خانواده، قرارهای ملاقات و حتی جلسات کاری تمام حواس خود را معطوف به گوشی هوشمند کرده اند و حین آنکه با شما صحبت می کنند، با دوستان خود در فیس بوک و توییتر ارتباط دارند. این مساله به یک روند عادی تبدیل شده است و تقریبا عموم شهرنشینان با چنین اتفاقی برخورد کرده اند. اما محققان در بررسی جدید خود به این نتیجه رسیده اند که این رفتارهای ساده و روزمره می تواند تاثیرات قابل ملاحظه ای روی مغز انسان برجا بگذارد.   برای نخستین بار مرکز TollFreeForwarding مطالعه در این زمینه را انجام داد تا دریابد که شبکه های اجتماعی چگونه می توانند بدن انسان را درگیر کنند و روی آن اثر بگذارند. در این بررسی مشخص شد بسیاری از ما نمی توانیم بدون چک کردن تلفن همراه بیش از پنج دقیقه دوام بیاوریم و بعضی از ما به گونه ای به شبکه های اجتماعی معتاد شده ایم که تمام شبانه روزمان با آن می گذرد. محققان دریافته اند که براساس نشانه های مربوط به اعتیاد در شبکه های اجتماعی، 10 دقیقه توییت کردن می تواند سطح اوکسیتوسین موجود در خون انسان را تا 13 درصد افزایش دهد و همین امر باعث می شود تا به مرور زمان به این قضا معتاد شویم و با هر بار حضور در توییتر حس خوبی به دست آوریم. همچنین مشخص شده است زمانی که بیش از پنج ساعت در اینترنت گشت و گذار می کنیم، نحوه محاسبه و پردازش اطلاعات در مغز انسان تغییر می کند و این مساله نشان می دهد که دنیای مجازی تا چه اندازه می تواند روی انسان ها تاثیرگذار باشد.   محققان در بخش دیگری از این بررسی به این نتیجه رسیدند زمانی که صفحه شخصی در شبکه اجتماعی را ملاحظه می کنیم، میزان ترشح آدرنالین و برخی هورمون ها افزایش می یابد و همین مساله زمینه اعتیاد به این فضای اینترنتی عمومی را باعث می شود. میزان اثرگذاری شبکه اجتماعی روی سیستم هورمونی بدن بسیار گسترده تر از تاثیرات حضور در اینترنت است. در سال 2000 میلادی گفته شده بود که 12 ثانیه حضور در اینترنت می تواند باعث ترشح آدرنالین در بدن شود و این در حالی است که بررسی های سال 2014 میلادی نشان داد هشت ثانیه حضور در شبکه اجتماعی می تواند اثر مشابه را برجا بگذارد. به هر حال، باید این مساله را پذیرفت که شبکه اجتماعی کاربردی ترین ابزار ارتباطی در جهان محسوب می شود و محبوبیت فراوانی نزد کاربران دارد. مردم این روزها ترجیح می دهند، بخشی از زندگی خود را روی شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند و با همین ابزار کاربردی متوجه شوند که در نقاط مختلف جهان چه اتفاقاتی رخ می دهد. اما در کنار این مزایا، این نکته را هم باید مدنظر قرار داد که این فضاها تاثیرات گسترده ای روی مغز انسان می گذارند که مهم به نظر می رسد. بررسی های مرکز TollFreeForwarding پنج تاثیر اصلی را که شبکه های اجتماعی بر مغز انسان می گذارند به قرار زیر بیان کرده است.   اعتیاد شدیدتر از مواد مخدر تاکنون تاثیرات مختلف شبکه های اجتماعی بر دنیای فیزیکی بررسی شده است. اغلب کاربران این اخبار را شنیده اند که شبکه های اجتماعی باعث کاهش ارتباطات حضوری می شوند و انسان را در دنیای واقعی منزوی می کنند. اما این نخستین باری است که به صورت علمی نشان داده می شود که شبکه های اجتماعی مغز انسان را هم تحت تاثیر قرار می دهند. در مطالعه جدید مشخص شد 5 تا 10 درصد اعضای شبکه های اجتماعی از نظر فیزیکی قادر به کنترل و مدیریت زمان حضور در دنیای اینترنتی نیستند و به عبارت دیگر، یک دهم کسانی که در شبکه های اجتماعی حضور دارند، نمی توانند این مساله را کنترل کنند که چقدر از زمان خود را باید به ابن پلتفرم ها اختصاص دهند و چگونه باید به حضور آنلاین خود پایان دهند. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که اعتیاد به اینترنت از اعتیاد به مواد مخدر شدیدتر و گسترده تر صورت می گیرد و تاثیراتی که دنیای مجازی بر مغز انسان می گذارد باعث می شود تا قابلیت تصمیم گیری و مدیریت زمان از بین برود. در این فرایند مغز انسان مانند شرایطی که فرد مواد مخدر مصرف کرده است عکس العمل نشان می دهد و در راستای آن مرکز کنترل و پردازش اطلاعات مربوط به عواطف، توجه و تصمیم گیری در مغز دچار اختلال می شود. این اختلالت به صورت جدی و شدید صورت می گیرند و از آنجایی که آثار آنها بیشتر از زمان استفاده از مواد مخدر است، دانشمندان شبکه مجازی را اعتیادآورتر از مخدرها می دانند.   ناتوانی در جلوگیری از حواس پرتی زمانی که شبکه های اجتماعی نخستین گام ها را برای حضور میان مردم بر می داشتند، این باور ایجاد شده بود که اعضای این قبیل پلتفرم ها به صورت ناخودآگاه مهارت انجام همزمان چند کار را کسب می کنند و مغز آنها قابلیت تفکیک کارهای مختلف را به خوبی یاد می گیرد. بررسی های جدید نشان داد که این باور کاملا غلط است و مغز افرادی که مدام در این قبیل فضاها حضور دارند به گونه دیگر عمل می کند. در بررسی جدید مرکز TollFreeForwarding مشخص شد کسانی که به صورت دایم در شبکه های اجتماعی حضور دارند نسبت به کاربران معمولی اینترنت کمتر از مهارت یادشده بهره می برند و به عبارت دیگر، افرادی که معتاد به شبکه های اجتماعی نیستند مهارت بیشتری برای انجام چند کار به صورت همزمان دارند. مغز معتادان به شبکه های اجتماعی قادر نیست روی اختلالات صورت گرفته و حواس پرتی های ناشی از اطلاعات مختلفی که دریافت می کند، فیلتر بگذارد و همین مساله باعث می شود این افراد نتوانند چند کار را به صورت همزمان انجام دهند. این بررسی همچنین مشخص کرده است افرادی که حضور کمرنگ تری در اینترنت دارند، اطلاعات را با دقت و کیفیت بالاتر در حافظه خود ذخیره می کنند.   تغییر سیستم ایمنی بدن برخی کارشناسان بر این باورند که خطرناک ترین و بدترین تاثیری که شبکه اجتماعی می تواند روی مغز انسان بر جای بگذارد همین مساله است. در مطالعه مرکز TollFreeForwarding مشخص شد افرادی که به صورت دایم در شبکه های اجتماعی حضور دارند و آنها را می توان در جمع معتادان به شبکه های اجتماعی قرار داد، در مقابل محرک های ساده به عنوان یک پدیده فیزیکی عکس العمل نشان می دهند. براساس یافته های جدید مشخص شده است که سیستم عصبی معتادان به شبکه های اجتماعی برای درک اتفاقات پیرامون تغییر می کند و داده هایی که از هر اتفاق به مغز این افراد می رسد، با واقعیت تفاوت دارد. به عنوان مثال، زمانی که بخشی از بدن این افراد دچار خارش می شود، اطلاعات مربوط به آن به گونه ای در مغز پردازش می یابد که عکس العمل نهایی یک پدیده فیزیکی جدی تر را نشان می دهد و فرد نسبت به آن اتفاق حس بدتری دریافت می کند. گرفتن پاسخ مثبت بعد از حضور مجازی این بررسی نشان داده است که حضور در شبکه اجتماعی می تواند میزان ترشح دوپامین را در بدن افزایش دهد. زمانی که فرد از طرف دوستان و اطرافیان خود لایک می گیرد یا آنکه کاربران برای مطالب منتشر شده از او کامنت می گذارند، سطح دوپامین در بدن افزایش می یابد. زمانی که 2 فرد در دنیای واقعی مقابل یکدیگر حضور دارند و با یکدیگر گفت و گو می کنند، اگر از طرف فرد مقابل مورد تایید قرار بگیرند احساس رضایت شخصی آنها 30 تا 40 درصد افزایش می باد و این اتفاق در جریان ترشح دوپامین در بدن صورت می گیرد. اما زمانی که فر در دنیای مجازی حاضر می شود، پس از آنکه عکس وی مورد تایید بقیه قرار می گیرد یا کامنت هایی در جهت تایید او ارایه می شود این احساس رضایتمندی تا 80 درصد بیشتر می شود و فرد برای حضور در دنیای مجازی احساس بهتری دریافت می کند. هرچه میزان ترشح دوپامین افزایش یابد، بدن فرد پاداش بیشتری به او می دهد و احساس خودشیفتگی به یک هنجار تبدیل مکی شود. این مساله باعث می شود تا فرد از حضور طولانی در شبکه اجتماعی احساس رضایت کند و این رفتار را به صورت روزانه ادامه دهد.   تاثیرات مثبت در میزان علاقه مندی به افراد محققان به این نتیجه رسیده اند که میزان علاقمندی افراد به یکدیگر در دنیای مجازی بیشتر از دنیای حقیقی است. به عبارت دیگر، افراد حاضر در شبکه های اجتماعی بیش از کسانی که در دنیای حقیقی طرف مقابل را دوست دارند، به او عشق می ورزند. با توجه به اینکه در شبکه های اجتماعی حضور افراد در کنار یکدیگر به صورت واقعی دنبال نمی شود، عکس العمل مغز در میزان علاقه مندی بین آنها شدیدتر جلوه می کند که به عقیده کارشناسان این نوع علاقه شدید مجازی کاذب است. البته دانشمندان به جز پنج مورد یادشده مستندات دیگری در اختیار دارند که براساس آن با یقین کامل در مورد آثار منفی شبکه های اجتماعی روی مغز انسان صحبت می کنند. به عقیده آنها مغز به صورت پیش فرض دریافت اطلاعات را پیش بینی می کند و زمان که اطلاعات مطابق پیش بینی قبلی به آن می رسد، بخشی موسوم به «هسته آکومبنس» فعال می شود. این همان بخشی است که هنگام خوردن غذای مورد علاقه، دریافت پول، دیدن عزیزان و… باعث خوشحالی انسان می شود. بررسی های جدید نشان داده است که حضور مستمر در شبکه اجتماعی این بخش را به فعالیت وا می دارد و در نتیجه آن، آدرنالین بیشتری وارد خون می شود تا ما حس خوشایندتری از حضور در شبکه های اجتماعی داشته باشیم. بررسی ها حتی این مساله را ثابت کرده است که احساس خوشایند حضور در شبکه های اجتماعی برای افراد 18 تا 85 ساله بیشتر از حس سیگارکشیدن، نوشیدن مشروبات الکلی، پول خرج کردن و خوابیدن بوده است. کارشناسان در این بررسی دریافتند که یک کاربر معمولی به طور میانگین 81 ساعت از یک سال را در فیس بوک حضور دارد، یک کارمند 30 تا 40 بار در هر ساعت پست الکترونیکی خود را بررسی می کند و هر فرد در طول یک ساعت 21 بار سراغ دستگاه الکترونیکی شخصی می رود. اما این آمارها چندان خوشایند نیست؛ زیرا افرادی که حضور دایمی در شبکه های اجتماعی دارند بیش از هشت ثانیه نمی توانند روی یک مساله تمرکز داشته باشند و در مقابل میانگین زمانی که ماهی قرمز به یک موضوع توجه می کند 9 ثانیه اعلام شده است.   در مجموع کارشناسان هشدار داده اند که اگر شبکه های اجتماعی بیش از اندازه مورد توجه قرار گیرند و حضور آنها در زندگی روزمره پررنگ شود، مهارت خواندن و نوشتن در انسان دچار اختلال می شود و به مرور زمان از توانایی مغز در یادآوری اطلاعات ذخیره شده در حافظه کاسته می شود.

بدن بسیار عجیب کودکی 13 ماهه

۱۳۹۴ سه شنبه ۸ ارديبهشت 20:27 | hamed.zakeri7

نظرات : 0

یک کودک 13 ماهه چینی از بدو تولد تاکنون تنها 50 گرم به وزنش اضافه شده است.  نوزاد چینی در بدو تولد دو و نیم کیلو بود و حالا دو کیلو و 550 گرم است. خانواده این نوزاد تاکنون برای تشخیص بیماری و درمان او بیش از 18 هزار دلار هزینه کرده‌اند اما پزشکان چینی تاکنون موفق به کشف علت بیماری او نشده‌اند. این نوزاد بوسیله یک پمپ و از راه بینی تغذیه می‌شود.      

چرا انگشت توی دماغ می کنیم؟!

۱۳۹۴ سه شنبه ۸ ارديبهشت 20:19 | hamed.zakeri7

نظرات : 0

انگشت کردن توی سوراخ های دماغ نه فقط زشت بلکه غیربهداشتی و مضر است. اما با این وجود چرا تا این حد عمومی است؟ خیلی از ما این کار را می کنیم هر چند تعداد کمی به آن اعتراف می کنند. اگر موقعی که دست توی دماغمان می کنیم کسی ما را ببیند معمولا احساس خجالت می کنیم و از کار خود پشیمان می شویم و وقتی که می بینیم دیگران در انظار عمومی این کار را می کنند آنها را تقبیح و سرزنش می کنیم. اما آیا انگشت کردن در دماغ واقعا تا این حد بد و قبیح است؟ تا چه حد عمومیت دارد؟ و واقعا چرا بعضی با انگشت دنبال محتویات دماغ خود می گردند و حتی بدتر از آن چرا بعضی این محتویات را برانداز کرده و مزه می کنند؟ عبارتی که در علم پزشکی برای تشریح انگشت کردن در دماغ به کار برده می شود “رینوتیلکسومانیا” (rhinotillexomania) است . اولین پژوهش علمی که در مورد این موضوع انجام شده به سال ۱۹۹۵ برمی گردد که توسط دو پژوهشگر آمریکایی به نامهای تامسون و جفرسون صورت گرفت. آنها از طریق پست پرسشنامه ای را برای ۱۰۰۰ فرد بالغ در بخشی از ایالت ویسکونسین ارسال کردند. از میان ۲۵۴ نفری که به این پرسشنامه پاسخ دادند حدود ۹۰ درصد اعتراف کردند که دست توی دماغ خود می کنند ولی فقط یک درصد آنها گفتند که حداقل هر یک ساعت یکبار این کار را انجام می دهند. دو نفر از پاسخ دهندگان گفتند که کاوش های گاه و بیگاه آنها در سوراخ های دماغشان روی زندگی روزانه آنها تاثیر گذاشته است. در کمال تعجب دو نفر از پاسخ دهندگان به این پرسشنامه اعتراف کردند که آنقدر انگشت توی دماغ خود کرده اند که جداره نازک بین دو سوراخ بینی خود را پاره کرده اند. این یک پژوهش کامل نبود چون فقط یک چهارم افراد به پرسشنامه پاسخ دادند و شاید اکثر آنها کسانی بودند که به دست کردن توی دماغ خود علاقه ویژه ای داشتند. اما با این همه این پژوهش نشان داد که با وجود قبح اجتماعی آن، انگشت کردن توی دماغ یک عادت فراگیر و شایع است. عادت جوانان در سال ۲۰۰۰ دو پزشک متخصص از موسسه ملی بیماریهای عصبی و روانی در شهر بنگلور در هند، تصمیم گرفتند که در این مورد پژوهش عمیق تری انجام دهند. آنها معتقد بودند که اکثر عادت های عمومی در بین خردسالان و نوجوانان فراگیرتر است و به همین خاطر بهتر است که بررسی ها را به جای افراد بالغ روی افراد کم سن و سال انجام دهند و ببینند این عادت در میان آنها چقدر عمومیت دارد. در عین حال آنها می دانستند که در پژوهشی که در ایالت ویسکونسین آمریکا انجام شده بود احتمالا پاسخ ها جانبدارانه بوده اند. آنها تصمیم گرفتند که پرسشنامه های خود را در کلاس های مدرسه توزیع کنند که به احتمال فراوان نتیجه آن به واقعیت نزدیک تر خواهد بود. آنها در تحقیقات خود روی چهار مدرسه در شهر بنگلور تمرکز کردند. یکی از آنها محل تحصیل فرزندان اقشار کم درآمد و فقیر بود. در دو مدرسه دیگر فرزندان طبقه متوسط تحصیل می کردند و در مدرسه چهارم فرزندان اقشار مرفه درس می خواندند. پژوهشگران در مجموع توانستند پاسخ های ۲۰۰ نوجوان را جمع آوری کنند. تقریبا همه آنها اعتراف کردند که روزانه حداقل چهار بار انگشت توی دماغ خود می کنند. این نکته چندان تازگی نداشت. اما نکته جالب در اطلاعات جمع آوری شده الگوهای متفاوت این رفتار بود. فقط حدود هفت درصد اعتراف کردند که روزانه بیش از ۲۰ بار انگشت توی دماغ خود می کنند. اما تقریبا ۲۰ درصد از پاسخ دهندگان گفتند که به نظرشان در این مورد یک مشکل جدی دارند. اکثر این نوجوانان گفتند که برای راحت شدن از حالت خارش در سوراخ های بینی و یا تمیز کردن ترشحات بینی دست توی دماغشان می کنند. اما حدود ۱۲ درصد اعتراف کردند که چون احساس خوبی به آنها دست می دهد این کار را می کنند. اما یک نکته جالب دیگر در این پژوهش این بود که مشخص شد تنها چیزی که وارد بینی آنها می شود انگشتان دست نیست. ۱۳ نفر از دانش آموزان گفتند که برای خاراندن و یا خارج کردن ترشحات دماغشان از موچین استفاده می کنند و ۹ نفر هم اعتراف کردند که برای این کار از مداد استفاده می کنند. و بالاخره ۹ نفر از آنها اعتراف کردند آنچه را که از کاووش در بینی خود پیدا می کنند می خورند. این پژوهش نشان داد که تعلق این نوجوانان به لایه های اجتماعی و اقشار گوناگون روی رفتار آنها با دماغشان تاثیر ندارد و انگشت کردن در سوراخ دماغ یکی از مواردی است که همه اقشار را به یکدیگر پیوند می دهد. اما بین دختران و پسران تفاوت هایی مشاهده شد. درصد پسرانی که این کار را انجام می دهند بیشتر و در مقابل در میان دختران درصدی که فکر می کنند کار ناشایستی است بیشتر بود. در عین حال مشخص شد که پسران غیر از انگشت کردن در دماغ، عادت های بد دیگری هم، مثل جویدن ناخن ها و یا از ریشه کندن موهایشان دارند. نقص عضو در اعضای صورت اماباید توجه داشت که انگشت کردن توی دماغ یک عادت بی ضرر نیست و در برخی موراد می تواند به مشکلات جدی منجر شود. پژوهشگران موسسه ملی بیماریهای عصبی و روانی هند با بررسی پرونده های پزشکی موجود در بیمارستانها متوجه شدند که در برخی موارد افرادی که داخل بینی آنها عمل جراحی صورت گرفته به خاطر اینکه نمی توانند عادت دست کردن توی دماغ را ترک کنند، به محل جراحی آسیب زده که موجب خونریزی مجدد می شود. در یک مورد مشخص یک زن ۵۳ ساله به خاطر عادت شدید به این کار پرده نازک بین دو سوراخ دماغ خود را پاره کرده و تا سینوس های اطراف بینی نقب زده بود. پزشکان مجبور شدند بینی و ناحیه سینوس او را جراحی کنند. مورد دیگر مرد ۲۹ ساله ای بود که علاوه بر رینوتیلکسومانیا یا انگشت کردن در دماغ، به تریکوتلیمانیا یعنی عادت مزمن از ریشه کندن مو هم مبتلا بود. این دو عادات شدید روی هم رفته باعث شده بود که او به شدت به از ریشه کندن موهای بینی اش عادت کند. زمانی که به کرات این کار را می کرد بینی او متورم می شد. او برای درمان تورم و عفونت بینی خود از دارویی استفاده می کرد که به خاطر عوارض جانبی آن بینی او را کاملا بنفش کرده بود. این رنگ بنفش موهای بینی او را می پوشاند و در نتیجه او مثل گذشته برای از ریشه کندن آنها عصبی و حریص نمی شد. در سال ۲۰۰۶ پژوهشگران هلندی متوجه شدند انگشت کردن توی دماغ به پخش باکتریها در بدن کمک می کند. آنها در پژوهش خود که روی بیماران یک کلینیک گوش و حلق و بینی انجام شد، دریافتند که احتمال وجود باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در بینی افرادی که انگشت توی دماغ خود می کنند به نسبت سایرین بیشتر است. او ترجیح می داد که دماغ بنفش رنگی داشته باشد تا اینکه مجبور شود موهای بینی اش را ببیند. پزشکان معالج که در نهایت توانستند با تجویز دارو او را درمان کنند، عادت عصبی و شدید او را نمونه ای از عارضه موسوم به اختلال خود زشت انگاری تشخیص دادند. بسیاری از ما این تصور را داریم که عادت انگشت کردن در دماغ ما به احتمال زیاد یک عارضه یا اختلال آسیب شناسی نیست. جالب این است که جویدن ناخن و یا از ریشه کندن موهای دماغ جزو نمونه های بارز اختلال و وسواس فکری- عملی تلقی می شوند. اما انگشت کردن توی دماغ غالبا اینطور تلقی نمی شود. ولی این به آن معنا نیست که این کار کاملا بی ضرر است. در سال ۲۰۰۶ پژوهشگران هلندی متوجه شدند انگشت کردن توی دماغ به پخش باکتریها در بدن کمک می کند. آنها در پژوهش خود که روی بیماران یک کلینیک گوش و حلق و بینی انجام شد، دریافتند که احتمال وجود باکتری استافیلوکوکوس اورئوس در بینی افرادی که انگشت توی دماغ خود می کنند به نسبت سایرین بیشتر است. در عین حال آنها کشف کردند که بین دوره هایی که افراد بیشتر انگشت توی دماغ می کنند و دوره های تجمع این نوع باکتری در بینی آنها یک رابطه مستقیم وجود دارد. با در نظر گرفتن تمامی این خطرات و با توجه به اینکه انگشت کردن توی دماغ باعث انزجار اطرافیان می شود چرا ما هنوز این کار را می کنیم؟ پاسخ روشنی به این سئوال وجود ندارد. ولی همانطور که یک پژوهشگر آمریکایی اخیرا در مورد جویدن ناخن ها نوشته است، شاید دلیل این کار این است که “تمیز کردن” این عضو صورت در ما یک احساس رضایت ایجاد می کند و در عین حال سوراخ دماغ همیشه در دسترس ماست. و یا شاید انگشت کردن توی دماغ نشانه تنبلی است. ما به جای رفتن و برداشتن دستمال کاغذی و پاک کردن بینی خود، سراغ ساده ترین راه حل می رویم و هر وقت می خواهیم بینی خود را تمیز کنیم به یاد انگشت های خود می افتیم. با این همه باید گفت که جای خوشحالی دارد که هنوز هم برخی از پژوهشگران به مسائلی مثل انگشت کردن توی دماغ و پیامدها و ضایعات ناشی از آن توجه می کنند. پژوهشگران موسسه بیماریهای عصبی و روانی هند در سال ۲۰۰۱ به خاطر انجام پژوهش خود در این زمینه جایزه ایگ نوبل را دریافت کردند، جایزه طنز آمیزی که هر ساله به ده موفقیت برتری اهدا می شود که ابتدا باعث خنده و سپس باعث به فکر فرو رفتن مردم می شوند.

سرطانی که زیر پوست کردستانی ها نفس می کشد!

۱۳۹۴ سه شنبه ۸ ارديبهشت 20:15 | hamed.zakeri7

نظرات : 0

نوع سرطانی که زیر پوست کردستانی ها نفس می کشد!     پیامدهای جنگ تحمیلی در شهرها و روستاهای نوار مرزی و آلودگی آب برخی مناطق کردستان به آرسنیک و نیترات، سرطان پوست را افزایش داده است.   تحلیل جدول آمار فراوانی سرطان در سال ٩٢، در مناطق شهری و روستایی کردستان، نشان می دهد که ریشه این بیماری مرگ آور، در جسم و جان شمار زیادی از شهروندان استان کردستان ریشه دوانیده است.   براساس این آمار، سرطان پوست زیر پوست کردستانی ها نفس می کشد و در صدر انواع بیماری های سرطان در این استان قرار دارد. به گفته فرزام بیدارپور معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، ٢٢٠ نفر شامل ١٤٠ مرد و ٨٠ زن در سال ٩٢ به سرطان پوست دچار شده اند. به عقیده پزشک متخصص پوست و مو در کردستان، سرطان پوست یک بیماری منحصربه فرد نیست؛ اما بیشتر سه نوع سرطان پوست ازجمله BCC (با منشأ سلول های پایه ای پوست) SCC (با منشأ سلول های شاخی) و ملانوم (با منشأ سلول های رنگدانه ای) شایع است.   جمال حسن زاده ریشه های این سرطان را عوامل ژنتیکی، ارثی و محیطی تحلیل کرد و گفت: اشعه نور آفتاب از عوامل محیطی تأثیرگذار، در ریسک بالای این سرطان در مناطق شهری به ویژه روستایی کردستان به شمار می رود. به عقیده این پزشک، اقتصاد مردم کردستان مبتنی بر کشاورزی و دامداری است، که در مواقع کاشت، داشت و برداشت و چرای دام ها، بیشتر در معرض مستقیم اشعه نور آفتاب قرار می گیرند، که این مسأله می تواند در بروز بالای آمار سرطان پوست در این استان دخیل باشد. به گفته حسن زاده، پیامدهای ناشی از بمباران شیمیایی ٨ سال جنگ تحمیلی در شهرها و روستاهای نوار مرزی و مناطق مورد تهاجم دشمن و همچنین آلودگی منابع آبی برخی از مناطق کردستان به آرسنیک و نیترات از دیگر عوامل تأثیرگذار در افزایش سرطان پوست است.   سرطان معده در ردیف دوم آمار سرطان های کردستان قرار دارد و به گفته بیدارپور ١٢٧ نفر مرد و٤٦ زن در سال ٩٢ به سرطان معده مبتلا شده اند، که به عقیده او رژیم غذایی پرچرب، کم تحرکی، مصرف بیش از حد نمک و سبک زندگی ناسالم از عوامل تشدید این بیماری به شمار می رود.   به گفته وی سرطان مری با ٨٨ بیمار مرد و٦٩ بیمار زن در ردیف سوم، کولورکتال در مجموع هر دو جنس با ١٣٤نفر، پستان ١٣٢ نفر، مثانه ١١٦نفر، خون ٩٧ نفر، پروستات ٧٥ نفر و سرطان ریه ٤٨ نفر به ترتیب در ردیف چهارم تا نهم قرار دارند. بیدارپور آمار بیماران انواع سرطانی شناخته شده در کردستان در سال ٩٢ را یک هزار و ٥١٥ نفر ذکر کرد و گفت: شهرستان سنندج با شناسایی و ثبت ٧٠٤ بیمار سرطانی شامل ٤٢٥ مرد و ٢٧٩ زن در صدر شهرستان های استان قرار دارد. به گفته او شهرستان سقز با ١٨٨ بیمار سرطانی در مقام دوم و مریوان با ثبت وگزارش ١٦١ نفر در رتبه سوم قرار دارد. بانه با شمار ٨٠ نفر، دیواندره ٧٥ نفر، کامیاران ٧٠ نفر، قروه ٦٧ نفر، دهگلان ٥٦ نفر، بیجار ٣٠ نفر، سروآباد ١٨ نفر و ٦٦ نفر هم با شهرستان و محل زیست نامعلوم، به ترتیب از شهرهای آلوده به انواع تومور و غده های سرطانی است که به گفته معاون بهداشتی باید با نگاه فرابخشی، برای کنترل رشد جهشی این بیماری چاره اندیشی کرد. به گفته بیدارپور از مجموع یک هزار و٥١٥ بیمار سرطانی در کردستان ٣٣٦ نفردر گروه سنی ٧٤-٦٥، ٣٣٥ نفر در گروه سنی ٦٤-٥٥، ٢٦٩ نفر در گروه سنی ٨٤-٧٥ و مابقی در سایر گروه ها قرار دارند، که این سه گروه سنی در ردیف های یکم تا سوم، جدول فراوانی مطلق سرطان های شایع در کردستان قرار می گیرد.   براساس این گزارش، ٢٤نفر از مبتلایان به بیماری سرطان در کردستان در گروه سنی ١٤-٠ شناسایی شده اند، که این آمار در این گروه سنی نشان دهنده آمار ابتلای کودکان به انواع بیماری سرطان است، که امیدواریم با تدابیر دولت، از سرعت شیوع این پدیده مرگبار قرن در کردستان و کشور کاسته شود.

تولد نوزادی سالم از مادر مبتلا به بیماری ایدز در ایران!

۱۳۹۳ چهارشنبه ۶ اسفند 13:30 | hamed.zakeri7

نظرات : 0

رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، از تولد نوزاد سالم از مادر مبتلا به ایدز برای نخستین بار در کشور خبر داد. دکتر محمدمهدی گویا با اعلام این خبر اظهار داشت: خانمی که مبتلا به عفونت HIV است اگر تحت مراقبت قرار نگیرد و دارو دریافت نکند احتمال این که عفونت را به فرزندش منتقل کند بسیار زیاد است به همین دلیل تمامی خانمهایی که مبتلا به این عفونت هستند باید علاوه بر مراقبتهای پزشکی ویژه، دارو هم دریافت کنند. با دریافت دارو احتمال این که نوزاد آنها مبتلا به عفونت HIV شود کم است. وی افزود: اخیرا روش جدیدی در دنیا ابداع شده که قبل از این که فردی بخواهد باردار شود در مراکز فوق تخصصی ویژه ای مورد بررسی قرار می گیرد و قبل از لقاح تخمک و اسپرم زن و مرد اقداماتی روی آن صورت می گیرد که حاوی ویروس نباشد و به همین علت جنین آنها به این بیماری مبتلا نمی شود. رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت تصریح کرد: این روش تنها در کشورهای پیشرفته دنیا انجام می شد که اخیرا با هماهنگی های که صورت گرفته پژوهشکده ابن سینا امکان انجام این کار را در کشور میسر کرده است. وی تأکید کرد: بیمار پس از انجام معاینات بالینی و تصمیم گیری توسط پزشک متخصص بیمار به این مرکز ارجاع داده می شود و افراد مبتلا شخصا نمی توانند به این مرکز مراجعه کنند.